یکی از نیازهای اولیۀ انسان پوشش است.پوششی که گرچه در آغاز و در دوران نخستین عمدتاً جنبۀ حفاظت داشته اما با شروع زندگی اجتماعی و رشد و تعالی فرهنگ، جنبه فرهنگی یافته است .
بشر که در ابتدا با برگ درختان و پوست حیوانات خود را می پوشاند، با کشف الیاف گیاهی و طبیعی و استفاده از آن ها شروع به بافت پارچه کرد تا از آن در پوشش اندام خود استفاده کند، بدین گونه باعث پدید آمدن صنایع عظیم نساجی امروز شد و حاصل آن به شکل منسوجات در اختیار بشر قرار گرفت.
بدون شک بشر اولیه ، دارای مقدار زیادی مو در سطح بدن خود بوده است که همین پوشش کمک زیادی به جلوگیری از نفوذ سرما به داخل بدن داشته است، هر قدر بشر متمدن تر و از زندگی طبیعی دورتر شده ، این حفاظ طبیعی نیز کم وکمتر شده است و جای خود را ابتدا به پوست سایر حیوانات و پس از آن به پارچه های بافته شده از پشم داده است.
انسان اولیه، ابتدا از پشم برای بافت چادر، حصار و زیرانداز بهره گرفت، سپس نوع پوشش وی، با نگرش به شناخت بیشتر انسان به منابع طبیعی تغییر یافت و انسان قادر گشت که لباس های خود را نیز از پشم حیوانات تهیه کند. شاید چندین سده طول کشیده باشد تا انسان قادر به شناخت لباس شده باشد.یکی از دانشمندان معتقد است که اگر انسان از روز نخست به اهمیت پشم حیوان و پنبه ای که برای تهیه لباس استفاده می شد، پی می برد بدون تردید جمعیت کره زمین چندین میلیارد بیش از جمعیت امروز بود زیرا بسیاری از انسان های نخستین در اثر عدم شناخت چگونگی مبارزه با سرما و حتی گرما مقابله با درندگان از بین رفته و تنها شماری از آن ها که از منطقه ای به منطقه دیگر کوچ می کردند قادر به ادامه حیات بودند.
از آنجا که بشر پی برد رویش مویین پوست حیوانات و رشته های نازک و بلند برخی از گیاهان، بوسیلۀ تابیده شدن به دور خود ،قابلیت تشکیل رشته های بلندتری به نام نخ را دارد و سپس پی برد که از هم بافتن این نخ به صورت تار و پود، محصولی می تواند به دست آورد که برای پوشاندن بدن انسان مناسب است، آن را پارچه نامید. بعدها متوجه گردید که می تواند این پارچه را با مواد رنگی طبیعی ، رنگین کند و به آن ظرافت و زیبایی بخشد .بدین گونه بود که الیاف طبیعی چون پشم ، پنبه وابریشم و سایر الیاف هر یک به نحوی شناخته شدند و انسان نیازمند جهت استفاده از آن ها روشهای علمی و فنی لازم را هم ابداع کرد.